اخبار
1395/10/18 شنبه
گفتگوی زمستانی خانم دکتر معین الدینی با رادیو کرمان

.

به گزارش روابط عمومی دانشگاه ؛ سرپرست دانشگاه پیام نور استان و عضو هیئت علمی زبان و ادبیات فارسی در گفتگو با رادیو کرمان در خصوص جایگاه زمستان در شعر و ادب پارسی چنین گفت:

ایرانیان از دوران باستان افرادی باذوق و هنرمند که همواره با نگاه تیزبین و کنجکاو خود در جستجوی پاسخ به سوالاتی بودند که در اطراف آن ها می گذشت و رخدادهای طبیعت اطرافشان همیشه الهام بخش ایشان بود. تا جایی که برخی شاعران به شاعر طبیعت معروف شدند مانند منوچهری دامغانی که با دیوان شعری مملو از رنگ طبیعت ، نگاه بسیار ویژه ای به طبیعت داشته است .

زمستان ،همچون بهار رنگارنگ ، تابستان گرم و پاییز سحرانگیز ،جلوه ای از طبیعت بود که مورد توجه خاص شعرا قرار داشت و در اشعار کهن پارسی همه جا سخن از سپیدی و سردی و پاکی هوای آن چشم را می نوازد .

یکی از نگاه های زیبا به طبیعت زمستان، یک رنگی آن در برابر ریاکاری است که این نگاه ، نگاه سرد و سخت مردم به سختی و سرمای زمستان را زیبا و گرم می نمود.

" دیدی که چه بی رنگ و ریا بود زمستان؟ / مظلوم ترین فصل خدا بود ، زمستان / دیدیم فقط سردی او را ، و ندیدیم / کز هرچه دورنگی است، رها بود زمستان "

در زندگی چهار فصل بشر که با بهار کودکی آغاز میشود ، با تابستان جوانی به اوج می رسد و با پاییز میانسالی رنگارنگ می شود روزی هم با سپیدی زمستان  به پایان خواهد رسید . سمبل پیری در شعر جلوه ی دیگری است برای زمستان.

"نه این برف را دیگر/ سر باز ایستادن نیست/  برفی که بر سر و موی ما می نشیند"

همواره نگاه متفاوت شعرا به جلوه های طبیعی خالق آرایه های ادبی می شد که در کنار هم زیبایی ملموسی برای عموم مردم خلق میکرد.

به هوا درنگر که لشکر برف / اندرو چون همی کند پرواز/ راست همچون کبوتران سپید / راه گم کردگان ز هیبت باز

در کنار نگاه مملو از شادی مردم عادی ، شاعر دانه های برف را به سان لشکری از کبوتران سپیدبال می بیند که در حمله ی بازان شکاری هر یک به سویی می گریزند.

به طور کلی سه نوع نگاه را در تاریخ ادبیات فارسی نسبت به زمستان می توان برشمرد:

نخستین، نگاهی است که به طبیعت و زیبایی زمستان خلاصه شده است . دومین، در راستای آشتی دادن مردم با زمستان و سومین نگاه است، که زمستان را نماد اختناق ، دیکتاتوری و ستم می خواند و این نگاه ویژه ی قرن معاصر است . که پس از انقلاب مشروطیت شکل گرفت .

همچون شعر اخوان که قدرت شاعری بسیار پویا و زنده اوست که سردی و سختی محیط اجتماعی روزگار خود را به تصویر می کشد.

 "سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت / سرها در گریبان است "

و یا

شعر مشهور آرش کمانگیر که غرور ایرانیان را به نمایش می گذارد، با توصیف زمستانی برفی آغاز می شود

برف می بارد، برف می بارد/ به روی خارو خارا سنگ / آنک آنک کلبه ای روشن

تضاد و تقابل شاعر در وصف روشنی کلبه پس از سرمای برف ، حس امید به آینده را پس از گرفتاری در خواننده زنده می سازد .

و در پایان

هرگز نگاه لطف آمیز ایرانیان به طبیعت را نباید نادیده گرفت چراکه زندگی و حیاتشان وابسته به عنصر طبیعت بوده و همواره نگاهشان به آسمان رحمت الهی برای ریزش برف و باران.

ایرانیان در شرایط سخت، امیدوارانه و با نگاهی مثبت ، به پیشواز آینده رفته اند و همواره برای تغییر شرایط دشوار تلاش کرده اند و خوشبختانه موفق بوده اند.

امید است نسل جوان ما نیز با متون قدیم و جدید خود دست آشتی دهد و این میراث عظیم گذشتگان خردمند خود را قدر بداند و با نگاهی تازه به زندگی و پیرامون خود ، سعی در حفظ این گنجینه ها و انتقال آن به نسل آینده داشته باشد.


 
امتیاز دهی
 
 

نسخه قابل چاپ
بيشتر