.
در پی درگذشت ناگهانی همکار دلسوز و پرتوان دانشگاه سرکار خانم راضیه شمس الدین ، که هرگز خاطره مهربانی ها و تلاشهای مجدانه اش از یادمان نمی رود ، مراسم قرائت زیارت عاشورا با حضور مسئولین دانشگاه و همکاران ستاد در نمازخانه دانشگاه برگزار گردید . به همین مناسبت سرکار خانم دکتر معین الدینی پیامی بدین شرح صادر کردند :
تو نیستی که ببینی / چگونه عطر تو در عمق لحظه ها جاری است / چگونه عکس تو در برق شیشه ها پیداست / چگونه جای تو در جان زندگی سبز است.
تو نیستی که ببینی / چگونه با دیوار / به مهربانی یک دوست از تو می گویم / تو نیستی که ببینی چگونه از دیوار / جواب می شنوم.
تو نیستی که ببینی چگونه دور از تو / به روی هر چه در این خانه است / غبار سربی اندوه بال گسترده است.
تو نیستی که ببینی دل رمیده من / به جز تو، یاد همه چیز را رها کرده است.
غروب های غریب / در این رواق نیاز / پرنده ساکت و غمگین / ستاره بیمار است.
دو چشم خسته من / در این امید عبث / دو شمع سوخته جان همیشه بیدار است.
تو نیستی که ببینی. "
خبر صاعقه وار بود؛ غافلگیرکننده، ویران کننده، سوزاننده، سهمگین و ترسناک.
بدون شک اندوه و درد ناشی از فقدان ناگهانی همکار دوست داشتنی، عزیز و مهربانمان، سرکار خانم راضیه شمس الدینی در کلام نمی گنجد. این مصیبت بزرگ را به تمامی همکاران محترم تسلیت عرض می کنم.
همگی دست به دعا می داریم و از پروردگار یگانه مسئلت می نماییم تا بر آتش دل های پدر و مادر در هم شکسته، همسر داغدار، خواهران و برادر بهت زده و دوستان و نزدیکان به سوگ نشسته اش، از دریای لطف و کرم خود، صبر و بردباری عنایت نماید.
و نیز برای روح آن مادر جوان از درگاه ایزد یکتا، تضرع کنان آرامشی آرزو می کنیم تا روح پاکش در بهشت برین، نگران فرزندان خردسالش نباشد.
هم فرزندی که مبهوت و گریان مادرش را تا خانه ابدی بدرقه کرد؛ و معنی آن را ندانست؛
و هم فرزند دیگرش، که هرگز او را به خاطر نخواهد آورد.
رفتی و رفتن تو آتش نهاد در دل از کاروان چه ماند جز آتشی به منزل؟